اینجام
بعد از 26سال
یک ماه مونده به روز تولدم
و دارم به آرزوهایی که به باد رفت فکر میکنم
میشد من بجای این ادما بودم با روپوش سفید...
ولی کاری که مامانم کرد باهام....
نخواست
نزاشت
و نشد....
ک الان بشینم اینجا و هر لحظه هزاربار آه بکشم
که دلم بخواد گریه کنم از اینکه نشد
از اینکه میتونستم و نزاشتن..........
.
.
.
.
.
.
.
امیدوارم یه روز بتونم به روز بشه........
● سه شنبه هفتم آذر ۱۴۰۲ ● 9:12 ● .......
بزرگترین اشتباه...برچسب : نویسنده : myweteyes75 بازدید : 35